Get Mystery Box with random crypto!

پسری اسمش ناصر بود شب عروسیش میگوزه از خجالت میگه: خدایا منو | محافط تگ

پسری اسمش ناصر بود
شب عروسیش میگوزه از خجالت میگه:
خدایا منو صد سال بخوابون تا مردم یادشون بره چه بگایی دادم ...

بعد صد سال ناصر از خواب بلند میشه یه سکه میبره نون بگیره

شاطر میگه:این سکه که مال زمان ناصر گوزوئه از کجا آوردی چاقال؟!

#حکایت

@Play_Pusy